بررسی جن گیر پاپ: حتی قدرت راسل کرو نباید شما را مجبور به دیدن این فیلم کند
در حالی که کل اینترنت فیلم به لهجه ماریو کریس پرت وسواس داشت، راسل کرو بی سر و صدا با جن گیر پاپ لغزش کرد و با لهجه ایتالیایی صحبت کرد – لهجه ای که به اندازه لهجه یونانی دیوانه کننده است که او برای Thor: Love And Thunder آورده بود. او همچنین دیالوگها را به زبان ایتالیایی واقعی نیز ارائه میکند، مانند سکانس آغازین این فیلم که در یک جنگیری در شهری کوچک به تعقیب و گریز میپردازد، و بلافاصله دیو را به چالش میکشد تا به درون خوک بپرد، جایی که مغزش فوراً منفجر میشود. اما این یک ویژگی برای مخاطبانی است که ممکن است مایل به خواندن زیرنویس برای مدت زمان نباشند، بنابراین او در بقیه زمانها به انگلیسی لهجهدار تغییر میدهد.
تماشای آن میتواند شگفتانگیز باشد، وقتی او به طرز چشمگیری میگوید: «قسمت قدس من رم است! اسقف من پاپ است!» به کمیته ای که مصمم است او را به عنوان یک کلاهبردار کشف کند، و زمانی که سعی می کند با عباراتی مانند “عشق مادری نزدیک ترین چیزی است که ما به عشق خدا می دانیم” حساس باشد. کلاغ بهتر گفت، اما کلاغ خنده دارتر می گوید.
او در بخش لهجه با پسری تسخیر شده (پیتر دسوزا-فیگونی) برابری می کند که با صدای شیطانی لهجه کاکنی (رالف اینسون) صحبت می کند که تقریباً شبیه اندی سرکیس است. نه سرکیس آفتاب پرست آوازی که نقش گولوم و سزار را بازی کرد. اگر او پنج آبجو در میخانه محلی بود، نسخه بدون مو-کلید بیشتر بود. کودک سینه های مادرش را می گیرد و فریاد می زند: “بچه گرسنه ای گاو چاق!” سپس او تهدید می کند که با گابریل آمورث پدر کرو رابطه جنسی خواهد داشت و او را به اوج می رساند. غیرممکن است که هر یک از این ها را از راه دور جدی بگیرید، یا آن را به خصوص ترسناک بدانید. اما این یک نوع سرگرمی است، حداقل برای مدتی.
این فیلم که ظاهراً بر اساس رویدادهای واقعی ساخته شده است، با ادعای آمورث واقعی که بیش از 50000 جن گیری انجام داده است، این فیلم دهه 80 جایگزین پاپ واقعی آن زمان، جان پل دوم لهستانی، با پاپ ایتالیایی ناشناس با بازی فرانکو نرو، جنگو اصلی می شود. . اگر این به درستی لحن را تنظیم نکند، هیچ چیز این کار را نمی کند، مگر اینکه کرو باشد که در حومه شهر اسپانیا (فیلم در واقع در ایرلند فیلمبرداری شده است) با موتور فراری اسکوتر به اندازه نصف عرض خود سوار می شود.
پسر جوان، هنری، در صومعهای مخروبه اسپانیایی زندگی میکند که تسخیر میشود. او با مادر و خواهرش در صومعه میماند زیرا پدرش اخیراً در یک تصادف رانندگی به سرش کوبیده شده است (اگرچه به نظر میرسد دلیل اصلی این است که آمریکاییهایی در داستان بدون لهجههای جعلی حضور داشته باشند، پس فقط به آن ادامه دهید. ) به سرعت استنباط میکند که هنری جعل نمیکند – چون چیزهایی را که نباید میداند – آمورث نمیتواند به راحتی به پایان جنگیری اول بپرد. بدتر از آن، دیو اعلام می کند که اسرار پنهانی را فاش می کند تا کل واتیکان را به زیر بکشد.
آیا این واقعا چیز بدی است؟ اگر این شیطان فقط در سال 1987 راه خود را پیدا می کرد، از چه تعداد سوء استفاده و پنهان کاری در دهه 90 و پس از آن ممکن بود جلوگیری شود؟ بنابراین این موجود لحظه خوبی را در زمان انتخاب کرد، اما برای این واقعیت که راسل کرو ایتالیایی در اطراف بود.
جذابیت اردوگاه غیرقابل انکاری برای همه اینها وجود دارد، زیرا چشمان هنری مدام رنگ ها را تغییر می دهد و عنبیه های بیشتری ایجاد می کند، در حالی که آمورث با مجسمه ها صحبت می کند و دیدگاه هایی از جنگ جهانی دوم دارد، و در حالی که دستیار او، پدر اسکیبل (دانیل زواتو) به طور احمقانه ای با شیطان درگیر می شود. پس از اینکه مکرراً به او دستور داده شد که نکند. با این حال، حدود یک ساعت بعد، همه چیز شروع به کشیدن می کند. کارگردان جولیوس اوری یک داستان ابرقهرمانی اصلی و تاثیرگذار با سامریتان ساخته است، اما این بار احساس میکند که با فرمول محدودتر شده است. در آنجا بمانید و با تظاهرهای برهنه، آتش CG و، بفرستم، مجموعه ای برای تعداد زیادی دنباله پاداش دریافت کنید.
صادقانه بگویم، یک ساعت و 43 دقیقه برای این جور چیزها خیلی طولانی است. جدای از فقدان آسیبزای خانواده، دلیل زیادی برای اهمیت دادن به آنها به ما داده نمیشود، و زمان زیادی بر سر داستانهای کشیشها تلف میشود، که بیشتر آنها به سرعت به آنها میرسند. یک ویرایش فشردهتر که صرفاً بر روی بخشهای دیوانهکننده متمرکز باشد، میتواند موفقیت بزرگی باشد. همانطور که هست، ممکن است برای تماشای 4/20 با دود زیاد زمانبندی شده باشد.