یک سوءتفاهم و خرافه ادبی
ابراهیم دمشناش با بیان اینکه اشرافی به ادبیات خودمان نداریم میگوید ما در ادبیات دچار سوءتفاهم شدهایم و خرافه ادبیای وجود دارد که جنس خارجی را ارجح میداند.
این داستاننویس در گفتوگو با ایسنا درباره اینکه چرا باید رمان ایرانی بخوانیم، اظهار کرد: خواندن رمان صرفا جنبه سرگرمی ندارد، هرچند سرگرمی بخش ثابت ماجرا است و در دوره ما وجه سرگرمی اهمیت بیشتری پیدا کرده است. البته رسانهها و هنرهای دیگر قدرت سرگرمکنندگی بیشتری دارند؛ مثلا آثار سینمایی و هنرهای دیگر از نظر وجه سرگرمکنندگی امکانات بیشتری دارند و دستشان باز است.
او با بیان اینکه ادبیات صرفا بعد سرگرمکنندگی نیست، گفت: ادبیات شناخت و معرفت انسان نسبت به خود و مسائلش هم هست، در واقع شکلی از حسب حال فردی و در مقام جمعی میتواند حسب حال اجتماعی باشد، پس از این لحاظ ضرورت دارد رمان ایرانی بخوانیم. ما اشرافی به ماهیت ادبیات خودمان نداریم. رمان چشماندازی را پیش ما باز میکند تا مسائل و وضعیت نادیده را ببینیم و چیزهایی را که مورد غفلت قرار گرفتهاند، بشناسیم.
دمشناس افزود: گاهی گرفتار وضعیتهایی میشویم که منشأشان را نمیدانیم، شاید به خاطر مغفول بودن و کنار گذاشتن وضعیتهایی است که درگیر آنها هستیم؛ مسائلمان را کنار میگذاریم، نادیده میگیریم و فرافکنی میکنیم و سرپوش میگذاریم. به نظرم خواندن داستان ایرانی در شناخت ظرفیتهای اجتماعی که درگیر آن هستیم، به ما کمک میکند.
نویسنده «بیوبیو» و «آتش زندان» خاطرنشان کرد: رمان ایرانی چشماندازی را پیش چشم ما باز میکند تا خودمان را بهتر بشناسیم، اگر نخواهیم جنبه سرگرمی ماجرا را در نظر بگیریم. در عین حال رمان ایرانی صرفا مسائل سرگرمی هم نیست و بیانگر مسائل دیگری نیز هست که نباید از آنها غافل شد.
او در مقایسه مخاطب رمان خارجی و رمان ایرانی اظهار کرد: بخشی از این ماجرا به تقسیمات اینچنینی، مشابه کالای ایرانی و خارجی، برمیگردد اما درباره رمان نمیشود چنین چیزی گفت. مسئلهای که وجود دارد این است که مردم و جامعه مخاطب رمان را به عنوان رسانه و قالب نوشتاری برآمده از ادبیات فارسی نمیدانند و معتقد هستند رمان چیزی است که از خارج آمده بنابراین رمان روسی، انگلیسی و فرانسوی بخوانیم، درحالی که رمان با تعبیر رماننویسان بزرگ خاستگاهی به آن مفهوم ندارد. اگر بخواهیم از دیدگاه فرمالیستی بررسی کنیم یا حتی نظرگاه رماننویسان اولیه مانند سروانتس را بدانیم، رمان از ابوالحامد الانجلی به دست ما رسیده است که خاستگاه غربی رمان نفی میشود. ابوالحامد الانجلی هم به سنت مقامهنویسی ما پیوند میخورد. در واقع در روایت سروانتس رمان از سند جعلی شروع میشود و نوشتهای که جعل شد و در مقامهنویسی هم اصل بر این است که شما راویان را نمیشناسید و آنها جعل شدهاند. یا رمان «ژاک قضا و قدری و اربابش» رمان معروف دیدرو که بر ادبیات صد سال گذشته جهان تاثیر گذاشته، به الگویی «هزار و یک شب»ی اشاره دارد.
دمشناس افزود: مسئله تاریخیای وجود دارد که پیدایش رمان در غرب است ولی تبارش کجا باشد مسئله دیگری است. رمان یک امکان جهانی و واجد خصلتهای همگانی است. ما درباره ادبیات دچار سوءتفاهم شدهایم، خرافه ادبیای وجود دارد که جنس خارجی ارجح است در حالی که ممکن است درست نباشد. فقدان دانش ادبی و خاستگاه و تبار رمان به این خرافات دامن میزند. رمان روایت ویرانی است که واجد خصلت همگانی است و در هر زمان ظهور و بروز میکند و به لحاظ اولویت تاریخی پیشآمده و خصلت همگانی بودنش باید به زبان فارسی جواب دهد و اگر نتواند به زبان فارسی جواب بدهد باید به رمان شک کرد.
انتهای پیام
منبع:ایسنا