Inkonbini داستانهای بزرگی را در یک فروشگاه کوچک می گوید

خاطرات من از ژاپن تقریباً همیشه شامل Konbinis است. اولین باری که به ژاپن رفتم ، شریک زندگی من و من با 7 یازده در نزدیکی Airbnb خود متوقف می شد تا میان وعده ها و دسرها را برای خوردن غذا انتخاب کنیم در حالی که ما تماشای نمایش های واقعیت ژاپنی را در تلویزیون تماشا می کردیم. یک روز ، من از خواب بیدار شدم تا بسته بندی هایی را پیدا کنم که قطعاً مال من نبودند ، و شریک زندگی من با شرم آور اعتراف کرد که در حالی که من می خوابیدم ، برای خرید پودینگ بیشتر از Konbini در حال خرید بود. او گفت: “آنها خیلی خوب هستند.”

یک سال دیگر – من در توکیو بودم تا نمایش بازی توکیو را پوشش دهم – هر روز به خانواده مارت در نزدیکی هتل خود می رفتم تا صبحانه و قهوه را قبل از کنوانسیون انتخاب کنم. من با منشی سریع دوست شدم ، که به من گفت او پاکستانی است اما ده ها سال پیش به ژاپن نقل مکان کرده بود.

نکته این داستانها این است که آیا شما یک توریست هستید و چه محلی ، محله Konbini بخشی از زندگی روزمره است. آنها در همه جا هستند ، و اگر اغلب به اندازه کافی می روید با افرادی که در آنجا کار می کنند آشنا می شوید. شما حتی ممکن است دوستی ایجاد کنید. Inkonbini سعی می کند این تجربه را ضبط کند و شما را در کفش یک دانشجوی کالج که به طور پاره وقت در عمه خود Konbini در جایی در دهه 1990 ژاپن در شهر کوچک ژاپن کار می کند ، قرار دهد. من نسخه ی نمایشی را بازی کردم و در حال حاضر عاشق آن هستم.

مربوط

Stardew Valley در واقع ممکن است بازی ویدیویی عالی باشد

Stardew اساساً تمام جعبه ها را تیک می زند.

روال خوب است

همانطور که شخصیت اصلی ، Makoto Hayakawa ، در دفترچه یادداشت خود می نویسد ، بسیاری از مردم فکر می کنند که زندگی یک کارگر کنبینی باید کسل کننده و بی جان باشد. از این گذشته ، آن را به طور معمول می چرخد. همانطور که عمه اش از طریق تلفن به او می گوید ، او باید قفسه ها را پر کرده و محصولات را به درستی قرار دهد و اشتباهاتی را که افرادی که در حال کار شیفت های قبلی هستند ، برطرف کنند. کار وی شامل نگه داشتن سوابق موجودی ، مرتب سازی تحویل و امضای فاکتورها خواهد بود. من وسایل تمیز کردن را در یک قفل پیدا کردم ، بنابراین احتمالاً او مجبور است مکان را نیز تمیز کند.

اگر شما طرفدار بازی هایی نیستید که کار را شبیه سازی کنید ، این ممکن است برای شما بسیار کسل کننده به نظر برسد. با این حال ، من عاشق یک شبیه ساز شغلی هستم – به همین دلیل من عاشق شبیه ساز PowerWash هستم. روال مغز من را تسکین می دهد. من Makoto را در راهروها قدم می زنم و مطمئن می شوم که تمام محصولات رو به جلو هستند. من نوشابه زیادی را در نمایشگاه نوشیدنی قرار داده ام ، زیرا عمه من می گوید احتمالاً آن روز تعداد زیادی از آن را می فروشند. من یک صندلی ولگرد را بر روی میز فشار می دهم. سپس علامت را روی درب می چرخانم تا می گوید ما باز هستیم.

هنگامی که اولین مشتری من ، پیرمردی به نام رئیس ، از طوفان بیرون و داخل فروشگاه خارج می شود ، او این نکته را می کند تا در مورد همه مواردی که خارج از مکان است اظهار نظر کند. به عنوان مثال ، نان در نمایش نوشیدنی وجود دارد. من آن را در آنجا قرار ندادم ، اما متوجه آن نشده ام ، بنابراین سریعاً آن را انتخاب کردم و آن را به جای مناسب تغییر دادم.

او از من می خواهد كه به او كمك كنم كه نودل فوری جدید را امتحان كند ، زیرا من موارد مورد علاقه او را ذخیره نکرده ام ، و یك لوكس را توصیه می كنم ، زیرا چرا کمی زندگی نمی كنیم؟ بینایی او به اندازه کافی خوب نیست که متن کوچک را روی غذای گربه بخواند ، اما او می خواهد یکی را با فرمول نخود سبز بخرد تا گربه اش بیشتر او را دوست داشته باشد. من هر قوطی را بازرسی می کنم تا زمانی که کسی را که او می خواهد پیدا کنم.

وقتی او همه چیز مورد نیاز خود را پیدا کرد ، من به منطقه پرداخت می روم و با یک کلید تا آن را باز می کنم. من هر مورد را با موس خود می چرخانم تا زمانی که بارکد را پیدا کنم ، سپس آن را اسکن می کنم. من پولی را که او به من می دهد حساب می کنم ، سپس تغییر او را از زمان انتخاب می کنم. این همه بسیار تسکین دهنده است ، و من می توانم خودم را به سرعت در هنگام بازی کامل در یک روزمره قرار دهم.

مربوط

“شما دکمه هایی را که فشار می دهید کنترل می کنید”: پاسخ حساب توییتر Doom همچنان دفاع استاندارد طلا از طراحی بازی است

با Doom: The Dark Ages Out ، وقت آن است که یک لحظه نمادین رسانه های اجتماعی را دوباره بررسی کنیم.

مردم نکته هستند

اما مطمئناً ، Inkonbini فقط یک شبیه ساز شغلی نیست – این مربوط به افرادی است که شما با آنها ملاقات می کنید و جامعه ای که فروشگاه شما بخشی از آن است. رئیس دلالت دارد که او به نوعی تاریخ با خاله ماکوتو هینا دارد و زندگی او در آن زمان به نوعی نوعی خلوت است. او به نوعی گوشت گاو با هینا در آغوش گرفته است ، گربه او ناگهان از او عصبانی می شود ، تجارت او در حال تلاش است و او در جستجوی نشانه ای است که همه چیز بهتر می شود.

من تصمیم می گیرم که به او صحبت کنم و به او گفتم که فردا می تواند روز بهتری باشد و حتی اگر اینگونه نباشد ، مهم نیست. او از من تشکر می کند و از فروشگاه خارج می شود ، سپس فقط در آنجا می ایستد. وقتی من برای بررسی او بیرون می روم ، وی خاطرنشان می کند که آسمان سایه قرمز است ، این بدان معنی است که هوای بهتری در حال آمدن است و همانطور که تماشا می کنیم ، طوفان بلند می شود.

در جای دیگر فروشگاه ، نکات جالب توجه داستانهایی را پیدا می کنم که مورد بررسی قرار می گیرند. چارلی ، یکی دیگر از کارگر پاره وقت در فروشگاه ، یک دفترچه یادداشت را در اطراف خود قرار می دهد که در آنجا می خواست که بخواهد به دختری بگوید که عاشق او است. من یک کارت پستال غیرمجاز را در قفسه ها پیدا می کنم ، که بین کتاب های حسابداری قرار گرفته است ، که نشان می دهد هینا می خواست با کسی رابطه برقرار کند ، اما هرگز چنین نکرد.

من از دیدن این که چگونه داستانهای موجود در جوهربینی بازی می کنند ، هیجان زده ام – یادآوری این است که این فروشگاه ها فقط برای راحتی نیستند بلکه برای جامعه هستند و اقدامات کوچک ما می تواند تأثیرات بزرگی بر افراد اطراف ما داشته باشد. اما اگر نگفتم که مشتاقانه منتظر هستم که قفسه ها را مجدداً راه اندازی کنم ، دروغ می گویم. می توانید نسخه ی نمایشی را برای خود در اینجا امتحان کنید.

Inkonbini: یک فروشگاه. بسیاری از داستان ها

عاری از

2025

توسعه دهنده (ها)

صنایع ناگای

ناشر (ها)

صنایع ناگای ، ژاپن بوق

تعداد بازیکنان

تک نفره

سازگاری عرشه بخار

ناشناخته

• 
•