دانلود زیرنویس فیلم The Rainbow 1989 – بلو سابتايتل
دانلود زیرنویس فیلم The Rainbow 1989 رنگین کمان یک فیلم درام بریتانیایی محصول 1989 به نویسندگی و کارگردانی کن راسل و اقتباس از رمان رنگین کمان (1915) دی اچ لارنس است. سامی دیویس در نقش اورسولا، یک دانش آموز جوان و سپس معلم مدرسه ایفای نقش می کند که توسط وینیفرد (آماندا دونوهه) پیچیده تر زیر بال او گرفته می شود.
براي دانلود زيرنويس اينجا کليک کنيد
زیرنویس فیلم The Rainbow 1989 اورسولا برانگوئن که در سالهای پایانی دوران ویکتوریایی انگلستان اتفاق میافتد، بزرگترین فرزند از چند فرزند کشاورز ثروتمند دربیشایر ویل برانگوئن و همسرش آنا است. از 3 سالگی، اورسولا شیفته رنگین کمان بوده است و پس از یک بار باران، با چمدانی فرار می کند به این امید که در انتهای آن به دنبال ظرفی از طلا بگردد. ویل سعی می کند با درست کردن یک ساندویچ مربا با چند مربای با طعم های مختلف شبیه به رنگین کمان، شیفتگی او را کاهش دهد.
در طول سالهای نوجوانی، اورسولا با معلم شنا و ورزشگاه بزرگترش وینیفرد اینگر وارد رابطه عاشقانهای میشود، در حالی که در همان زمان، اورسولا شروع به داشتن احساسات عاشقانه نسبت به آنتون اسکربنسکی، دانشآموز دبیرستان پسرانه نزدیک میکند که قصد دارد به خدمت سربازی برود. در ارتش پس از فارغ التحصیلی اورسولا و وینیفرد آخر هفته های عاشقانه را با هم در خانه وینیفرد و همچنین پیاده روی در تپه های اطراف منطقه می گذرانند. وینیفرد اورسولا را به دوست هنرمند خود معرفی میکند که اورسولا را تشویق میکند تا برای نقاشیهایش مدل برهنه شود، و وقتی هنرمند مک، به سمت اورسولا پیشروی میکند و از پرداخت پول برای مدلسازیاش امتناع میکند، او بیرون میرود.
دانلود زیرنویس فیلم رنگین کمان 1989 یک روز آخر هفته، اورسولا زمانی که به دیدار برادر بزرگتر ثروتمند پدرش، عمو هنری میرود، وینیفرد را بهعنوان همراه خود میآورد، که با وینیفرد دلخور میشود و پس از یک خواستگاری کوتاه، به او پیشنهاد ازدواج میدهد. وینیفرد می پذیرد که باعث ایجاد حسادت در اورسولا می شود.
اورسولا که پس از اینکه وینیفرد او را برای ازدواج با عمو هنری ترک میکند و آنتون برای جنگ در جنگ دوم بوئر در آفریقای جنوبی میرود، احساس رها شدن و تنهایی میکند، اورسولا تصمیم میگیرد زندگی خود را با تبدیل شدن به یک معلم مدرسه از سر بگیرد. پس از فارغ التحصیلی از دبیرستان، اورسولا به لندن نقل مکان می کند و در آنجا به عنوان یک معلم مدرسه در یک مدرسه ابتدایی فقیر در ایست اند کار می کند، جایی که او به سرعت از فقدان نظم و بهداشت در میان کودکان فقیری که مجبور به آموزش می شود وحشت زده می شود. بسیاری از آنها کودکان کار بیسواد هستند). او همچنین از پیشرفت های توسط مدیر بداخلاق مدرسه که از انضباط بدنی برای اسکان دادن دانش آموزان سرکش استفاده می کند، جلوگیری می کند. اورسولا در ابتدا از رفتن به آن سطح از تنبیه بدنی برای کلاس خود امتناع می ورزد. با این حال، پس از چند بار تحریک شدن توسط یک پسر متخاصم که از تیرکمان برای او سنگهای کوچک پرتاب میکند، اورسولا در نهایت عصبانیت خود را از دست میدهد و در مقابل دیدگان کلاس و کارکنان مدرسه، کودک را با عصا به خشونت کتک میزند. در حالی که طغیان خشونتآمیز او در واقع دانشآموزانش را آرام میکند و باعث میشود مدیر مدرسه از دادن پاسهای نامناسب به او دست بردارد، اورسولا با اعمال خودش مقصر است و در نتیجه، با پایان سال تحصیلی، کارش را ترک میکند.
زیرنویس The Rainbow 1989 یک سال و نیم بعد در بهار 1901 به مزرعه خانوادگی خود باز می گردد، اورسولا با آنتون که از جنگ برگشته است و می خواهد دوباره عاشقانه را با او باز کند، قرار می گیرد. اورسولا پس از دیدار مجدد با وینیفرد، که با عمو هنری ازدواج کرده و اکنون صاحب یک بچه شده است، تصمیم می گیرد تا رابطه عاشقانه خود را با آنتون به پایان برساند. در همان زمان، اورسولا همچنین شروع به همکاری با یک اتحادیه معدنچیان محلی برای کمک به کارگران بیمنافع با حقوق و اوراق بهادار میکند. وقتی متوجه می شود که ممکن است باردار باشد، آنتون به او پیشنهاد ازدواج می دهد، اما او او را رد می کند و می خواهد مسیر خودش را در زندگی دنبال کند.
زیرنویس فیلم رنگین کمان 1989 پس از اینکه اورسولا متوجه می شود که باردار نیست، آنتون او را برای همیشه ترک می کند. یک روز، اورسولا در حالی که به تنهایی به خانه می رفت مورد حمله دو کارگر معدن قرار می گیرد که قصد تجاوز به او را دارند، اما او فرار می کند و بیشتر روز را در جنگلی غرق باران پنهان می کند، اما او به مزرعه خود باز می گردد. در آنجا او تلگرافی از آنتون پیدا می کند که به او اطلاع می دهد که با زن دیگری ازدواج کرده و با او کشور را برای یک پست نظامی در هند ترک کرده است.
اورسولا پس از صحبت صمیمانه با پدرش در مورد زندگی و مسیری که در زندگی پیش میرود، تصمیم میگیرد با گرفتن موقعیت تدریس دیگری در شهری جدید که حدود دو ساعت فاصله دارد، همه چیز را از اول شروع کند. در صحنه پایانی، اورسولا چمدانی را بسته و از خانه بیرون میرود تا رنگین کمان بزرگ دیگری را که پس از طوفان ظاهر میشود، تعقیب کند، درست مثل جوانترش در صحنه آغازین.
راسل فیلمنامه را در اواخر دهه 1970 پس از ساخت فیلم ابرهای افتخار (1978) برای تلویزیون نوشت. او با ویو راسل همکاری کرد و احساس کرد که تامین مالی فیلم نسبتاً آسانی خواهد بود زیرا زنان عاشق چنین موفقیتی داشته است. راسل گفت که از فیلمنامه «بهخوبی راضی است» «بیشتر به دلیل مشارکت Viv».
او روی یک سوم آخر رمان، یعنی داستان اورسولا تمرکز کرد. راسل آن را “مثلی بی انتها… درباره دختری که در رحم آرامش بخش خانواده اش باقی نمی ماند اما به تنهایی می رود تا راه خود را در زندگی پیدا کند… این فیلم درباره نه گفتن نیست، نمی خواهم چون من من و نه تو. و این در مورد زنی است که می گوید در روزهایی که قرار نبود.
راسل گفت: “این همان قهرمانان هستند، اما آنها به جای 20 سالگی در نوجوانی هستند. این آنها هستند که بزرگ می شوند و با تمام کارهایی که زنان در تمام سنین در طول تاریخ مجبور به انجام آنها بوده اند مبارزه می کنند.”
راسل در مورد بدست آوردن پول خوشبین بود. “من به خانه خود در کشور لارنس بازگشته بودم. کشتی برهنه (این بار یک زن و مرد) و حیوانات کوبنده (این بار اسب های شایر) همه آن مناظر دوست داشتنی و کارگران معدن شاخ معمولی وجود داشت.”
با این حال، تمام استودیوهای بزرگ در هالیوود گذشت. دیوید پاتنم نیز همینطور بود، که راسل گفت فیلمنامه را یک «سرنگونی» میدانست و اورسولا را «درد» میدانست. پاتنم گفت که آن را به Goldcrest Films توصیه می کند، اما کارگردان چیزی بیشتر از او نشنید.
زیرنویس رنگین کمان 1989 در سال 1983، گزارش شد که راسل گزینه ای را در مورد این رمان انتخاب کرده است. در ژانویه 1984، راسل گفت که قادر به تامین مالی فیلم نیست. “به نظرم می رسد که آخرین فیلم از نظر تجاری خوب عمل کرده است. اما من نمی توانم آن را در هر جایی بفروشم. همه می گویند “این فیلمنامه زیبایی است اما تجاری نیست.” البته اگر من الان بخواهم آن را بفروشم، دقیقاً همان چیزی را در مورد زنان عاشق میگفتند. امروز خیلی سخت است کسی را پیدا کرد که جرات بله گفتن به هر چیزی را داشته باشد.»
سامی دیویس گفت: “کن نمیتوانست عادی باشد. اما او بهترین کارگردانی است که تا به حال با او کار کردهام: سرشار از انرژی، حس شوخطبعی درخشان. و بسیار گویا، نه لفظی – که من آن را دوست دارم، چون اهل حرف زدن نیستم. دلیل اینکه مردم احتمالاً او را دیوانه میدانند به خاطر فیلمهایش است. او چنین موضوعات عجیبی را انتخاب میکند.»
دیویس در چند صحنه برهنه در فیلم ظاهر شد. او میگوید: «تا آن زمان همیشه نه میگفتم. “اما برای این بخش بسیار ضروری بود. این چیزی است که لارنس در مورد آن است: از نظر جسمی و ذهنی پایین آمدن به قلب فرد. به همین دلیل من از انجام آن احساس خوبی داشتم.”